بازطراحی سازمان

بازطراحی سازمان

بازطراحی سازمان به فرآیند تجدید نظر و اصلاح ساختار، فرآیندها و فرهنگ یک سازمان به منظور بهبود کارایی، افزایش انعطافپذیری و سازگاری با تغییرات محیطی اطلاق میشود. این فرآیند معمولاً زمانی انجام میشود که سازمان با چالشهایی مواجه است که نیاز به تغییرات اساسی دارد، مانند کاهش عملکرد، تغییرات در بازار یا نیاز به نوآوری.
مدلهای طراحی سازمان
۱. مدل ساختار وظیفهای (Functional Structure):
• در این مدل، سازمان بر اساس وظایف و تخصصهای مختلف تقسیمبندی میشود. هر بخش وظایف خاص خود را دارد و به مدیر مربوطه پاسخگو است.
• مزایا: تخصصگرایی، کارایی بالا در انجام وظایف.
• معایب: ممکن است ارتباطات بین بخشها ضعیف باشد.
۲. مدل ساختار پروژهای (Project-Based Structure):
• در این مدل، تیمها بر اساس پروژهها شکل میگیرند و اعضای تیم از بخشهای مختلف سازمان انتخاب میشوند.
• مزایا: انعطافپذیری و توانایی پاسخگویی سریع به نیازهای پروژه.
• معایب: ممکن است تعارضات بین تیمها ایجاد شود و منابع به طور مؤثری مدیریت نشوند.
۳. مدل ساختار ماتریسی (Matrix Structure):
• ترکیبی از ساختار وظیفهای و پروژهای است. اعضای تیم به دو مدیر (مدیر وظیفهای و مدیر پروژه) گزارش میدهند.
• مزایا: استفاده بهینه از منابع و تخصصها.
• معایب: پیچیدگی در مدیریت و احتمال تعارض در اولویتها.
۴. مدل ساختار شبکهای (Network Structure):
• در این مدل، سازمان به عنوان یک شبکه از شرکتها یا واحدهای مستقل عمل میکند که با هم همکاری میکنند.
• مزایا: انعطافپذیری بالا و توانایی استفاده از تخصصهای خارجی.
• معایب: نیاز به مدیریت قوی و چالشهای ارتباطی.
۵. مدل ساختار افقی (Flat Structure):
• در این مدل، تعداد سطوح مدیریتی کاهش یافته و تصمیمگیری به سمت پایینتر سازمان منتقل میشود.
• مزایا: تسریع در تصمیمگیری و افزایش ارتباطات.
• معایب: ممکن است منجر به سردرگمی در مسئولیتها شود.
مدلهای مختلفی برای بازطراحی سازمان وجود دارد که هر یک از آنها به شیوهای خاص به تحلیل و بهبود ساختار و عملکرد سازمان میپردازند. در زیر به توضیح سه مدل معروف، یعنی مدل 7S مکنزی، مدل 6Box و مدل برت لیتوین (Burt Litvin) میپردازیم:
۱. مدل 7S مکنزی
مدل 7S مکنزی یکی از معروفترین مدلها برای تجزیه و تحلیل و بازطراحی سازمان است. این مدل شامل هفت عنصر کلیدی است که باید در هماهنگی با یکدیگر عمل کنند تا سازمان به اهداف خود برسد. این عناصر عبارتند از:
• Strategy (استراتژی): برنامههای بلندمدت سازمان برای دستیابی به اهداف.
• Structure (ساختار): چگونگی سازماندهی و تقسیم وظایف در سازمان.
• Systems (سیستمها): فرآیندها و رویههای داخلی که برای انجام کارها استفاده میشود.
• Shared Values (ارزشهای مشترک): فرهنگ و ارزشهای بنیادی که اعضای سازمان را متحد میکند.
• Style (سبک): سبک رهبری و مدیریت در سازمان.
• Staff (کارکنان): منابع انسانی و مهارتهای موجود در سازمان.
• Skills (مهارتها): قابلیتها و تخصصهای کلیدی که در سازمان وجود دارد.
هدف این مدل، بررسی ارتباط بین این عناصر و اطمینان از همراستایی آنها برای بهبود عملکرد سازمان است.
۲. مدل 6Box
مدل 6Box که توسط نیکولاس کلاپ توسعه یافته، یک ابزار تحلیلی برای شناسایی و حل مشکلات سازمانی است. این مدل شامل شش بخش اصلی است که به بررسی ابعاد مختلف سازمان کمک میکند:
۱. Purpose (هدف): هدف و مأموریت سازمان.
۲. Structure (ساختار): چگونگی سازماندهی و تقسیم وظایف.
۳. Process (فرآیند): روشها و رویههایی که برای انجام کارها استفاده میشود.
۴. People (افراد): منابع انسانی و فرهنگ سازمان.
۵. Rewards (پاداشها): سیستم پاداشدهی و انگیزهها.
۶. Management (مدیریت): سبک رهبری و تصمیمگیری در سازمان.
این مدل به مدیران کمک میکند تا نقاط ضعف و قوت سازمان را شناسایی کرده و راهکارهای بهبود را پیشنهاد دهند.
۳. مدل برت لیتوین (Burt Litvin)
مدل برت لیتوین بیشتر بر روی تعاملات اجتماعی و روابط درون سازمان تمرکز دارد. این مدل به بررسی چگونگی تأثیر روابط انسانی بر عملکرد سازمان میپردازد. عناصر کلیدی این مدل شامل موارد زیر است:
• فرهنگ سازمانی: ارزشها، باورها و نگرشهای مشترک اعضای سازمان.
• رهبری: نحوه رهبری و مدیریت در سازمان.
• تعاملات اجتماعی: روابط بین اعضای تیم و نحوه همکاری آنها.
• ساختار: چگونگی تقسیم وظایف و سلسله مراتب در سازمان.
هدف این مدل، شناسایی چالشهای مربوط به روابط انسانی در سازمان و ایجاد فضایی مناسب برای همکاری مؤثر است.
مدل OHI (Organizational Health Index) مکنزی یک ابزار تحلیلی است که به ارزیابی و بهبود سلامت سازمانی کمک میکند. این مدل بر اساس این فرض است که سازمانهای سالم، عملکرد بهتری دارند و قادر به دستیابی به اهداف خود هستند. OHI به شناسایی و تحلیل ابعاد مختلف سلامت سازمانی میپردازد و شامل چندین مؤلفه کلیدی است:
۱. استراتژی: وضوح و انسجام در هدفگذاری و برنامهریزی.
۲. ساختار: چگونگی سازماندهی و تقسیم وظایف در سازمان.
۳. فرآیندها: کارایی و اثربخشی رویهها و سیستمهای داخلی.
۴. افراد: کیفیت و مهارتهای منابع انسانی.
۵. فرهنگ: ارزشها و رفتارهای مشترک در سازمان.
۶. رهبری: سبک مدیریت و توانایی رهبری.
مدل OHI با استفاده از نظرسنجیها و تحلیل دادهها، نقاط قوت و ضعف سازمان را شناسایی کرده و به مدیران کمک میکند تا راهکارهای بهبود را طراحی کنند. هدف نهایی این مدل ارتقاء سلامت سازمانی و افزایش کارایی و بهرهوری است.
نتیجهگیری
مدلهای مختلف بازطراحی سازمان هر یک نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند و بسته به نیازها و شرایط خاص هر سازمان میتوانند مورد استفاده قرار گیرند. انتخاب مدل مناسب میتواند به بهبود عملکرد، افزایش کارایی و سازگاری با تغییرات محیطی کمک کند.
